خاطره آب سرد
اولین شبی که در اردو گاه آب سرد دماوند بودیم کلاس سومی ها به ما حمله کردند
و ما را با بالشت زدند
و ما هم تا آنجا که می خوردند زدیم !
بعد آقای نکونام که از دست ما آسی شده بود ما را از هم جدا کرد و
نزدیک بود چند نفر را برگرداند. آن شب آنقدر خسته بودیم که نفهمیدیم کی خوابیدیم.
|